وقتی گفتم دوستت دارم می دانستم الفبایی تازه اختراع می کنم
به شهری که هیچ کس در آن خواندن نمی داند.
شعر می خوانم در سالنی متروک وشرابم را در جام کسانی می ریزم که یارای نوشیدنشان نیست.
...وقتی گفتم دوستت دارم
می دانستم شورش کرده ام بر قبیله ام وبه صدا درآورده ام شیپور رسوایی را...
نزار قبانی