اینکه با همه فرق دارم
خوب است
یا بد؟
پ.ن:این دوستــــتــــــ دارم برای آخرین بار است
بـــــاشد!نخواهم گفت دیگر دوستت دارم
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست!
پ.ن:کوتاهی این زندگی به آرزوهای بلندش نمی ارزد..
جای خالی را با کلمه ی مناسب پر کرد.
کلمه ی مناسب مثلا می تواند اسم تو باشد..
کی جای خالی تو را اسمت پر می کند..؟
بی نفس ،بی رمق..
من همان پرنده ام که مدتهاست گوشه ی قفسش افتاده نه برای اینکه بازرگان را فریب دهد ،نه به شوق آزادی! بی رمق افتاده و هر از گاه پلک باز می کند ببیند بازرگان اصلا حواسش هست که روزی پرنده ای را در این قفس انداخته.
در قفس را هم که باز کند نمی روم!
می داند که نمی روم.اصلا آسمان برای پرنده ایست که آزادی بخواهد.
دیگر دیر است
که از مکاشفه های عاشقانه به تحیر برسی
که اشتیاق را از چشم این آیینه ی غبار گرفته تماشا کنی
آیینه وقتی چشم هایش را ببندد
نه تو را می بیند ،نه خودش را..
سلام.
می دانی از آخرین باری که باهم از هر دری گفتگو کردیم چقدر می گذرد؟
دلتنگم...
خیلی..
ادرکنی
بد نوشت: مثلا اگر من بد بد بد عاشق توی خوب خوب خوب بشوم ساعت به وقت قرارهای عاشقانه چند باشد تا خودم را درآینه ای چشم تو ببینم..؟جراتش را ندارم..
هیچ هم زیبا نبودی من تو را زیبا کشیدم
بی جهت اغراق کردم دلبر و رعنا کشیدم
از لءوناردو داوینچی عذرخواهی می کنم که
این همه عکس تو را مثل مونالیزا کشیدم
تو نمی دانستی اصلا شهرزاد قصه ها چیست
من هزار ویک شب از موهای تو یلدا کشیدم
دلخوش نیلوفری در گوشه ی مرداب بودم
من تو را مهتاب گون تا آسمان بالا کشیدم
نه عسل،گس بود طعم بوسه هایی که ندادی
من چه احمق خانه ات را قصرکندوها کشیدم
چشم تو معمولی اما من میان شعرهایم
زورقی با پلک پارو در دل دریا کشیدم
من چه بی انصاف بودم با ترازوی دلم که
تارمویت را برابر با همه دنیا کشیدم
باچه رویی بعد از این شعرنظامی رابخوانم
بسکه مجنون بودم و بیخود تو را لیلا کشیدم
قسمتی از غزل شهراد میدری
ببین چه زرد مرا می جوند – سبزترینم
ببین چگونه مرا ابر کرد - خاطره هایی
که در یکایک شان می شد آفتاب ببینم
شکستنی شده ام اعتراف می کنم اما
ز جنس شیشه ی عمر تو ام مزن به زمینم
برای پر زدن از تو خوشا مرام عقابان
کبوترانه چرا باید از تو دانه بچینم؟
نمی رسند به هم دست اشتیاق تو و من
که تو همیشه همانی ، که من همیشه همینم
محمد علی بهمنی